یک مسئله مهم در آموزش معماری
و بررسی نظر بریتچمید استاد دانشگاه ویرجینیا :
بسیاری از معماران از آنچه در دانشگاه و دوران آموزش آنها گذشته اظهار ناخوشنودی می کنند و معتقدند که کیفیت آموزش پایین بوده است و از طرفی بارها از همکاران حرفه ای خود مورد عتاب قرار گرفته ام که شما چه به این دانشجویان یاد می دهید که هیچ نمی دانند!
این اعتراض ها بیشتر متوجه توان طراحی آنان است و البته اغلب اغراق آمیزند لیکن پرده از واقعیت و مشکلی بر می دارند که در ساختار آموزش معماری ایران و بلکه در بسیاری از کشورهای دیگر همچنان مشهود است، اگر چه آنرا بر اساس مطالعه و به تجربه، در ایران شایع تر می بینیم.
بریتچمید استاد دانشگاه ویرجینیا به این شرایط معترض است و بخشی از تظاهر آن را به زیبایی این چنین یاد می کند:
" برنامه های درسی اکثر مدارس معماری، آتلیه های معماری را به عنوان رکن اصلی آموزش و ارتباط موثر با دانشجو مد نظر دارند. این آتلیه ها تصویری ارائه می دهند از باوری که در عمل متظاهر است و آن اینکه یک دانشجو به محض ورود به مدرسه معماری با الهام هدایت می شود:
دانشجویان پشت میز هایشان می نشینند و منتظر یک نیروی فوق طبیعی هستند تا دستهایشان را به حرکت در آورد و شاهکاری جدید زاده شود.
این رهبانیت نسبت به آموزش معماری که به صورت ابتدایی بخصوص در آمریکا به کار گرفته می شود بر پایه این فرض است که دانشجویان نابغه هستند ولی آیا می شود شخصی از ابتدا نابغه باشد".(Markus Breitschmid,2008)
در تاکید و تکمیل نظر بریتچمید که آیا می شود فردی از ابتدا نابغه باشد، بعید نیست، ممکن است!
اگرچه نبوغ در یک رشته خاص نیازمند آموزش و تمرین است. لیکن اینکه سیستم آموزش همه دانشجویان را به شیوه نوابغ آموزش دهد و انتظار آن باشد که نابغه شوند، عجیب می نماید و یکی از مهمترین آثار و نتایج آن عدم فراگیری ابتدایی ترین مباحث و متهم بودن به نداشتن دانش و مهارت کافی پس از تحصیل و حضور در کار حرفه ای و در نتیجه تخریب جایگاه حرفه است.
بریتچمید در خصوص اهمیت "منطق" و "استدلال" در آموزش معماری و کم توجهی به مقاطع پایین در آموزش مباحث لازم، ادامه می دهد:
" آموزش معماری نباید بر اساس الهام بلکه می بایست بر مبنای مباحث منطقی و مبنایی استوار باشد. دانشجویان معماری باید با قوه استدلال همراه با یادگیری مفاهیم پایه معماری نه تنها در دوره تحصیلات فوق لیسانس بلکه در سال آغاز آموزش معماری روبرو شوند،
زیرا بدون شناخت مباحث اساسی و بنیادین، هیچگونه درک موثر و کارا از معماری امکان پذیر نیست."
در اینجا وی به سه نکته اشاره می کند که قابل بحث است:
اول آنکه سالهای اول آموزش بسیار مهم بوده و آنچه در این ترم ها در آموزش مورد تاکید قرار می گیرد عادتی ایجاد می کند که چنانچه نامطلوب باشد در سالهای باقیمانده آموزش به سختی قابل تغییر است؛
متاسفانه ما در این سالهای کلیدی آموزش، یا از اساتید متبحر بهره نمی بریم و یا آموزش هنری بازی گونه و احساس محور، فهم و درک را در تمرینات، محدود و تهدید می کند.
دوم تاکید بر اهمیت استدلال در تمرینات است که خود نیازمند داشتن معیارهای سنجش برای طراحی است و ما در آموزش معماری غالبا در شناخت و تفهیم این معیارها به خوبی عمل نمی کنیم؛
بی گمان در این زمینه اساتید معماری ضعیف هستند که خود به آموزش آنها در زمان تحصیل نیز باز می گردد.
و سوم تاکید بر آموزش مباحث اساسی و کارا است که علاوه بر نیاز به شناسایی و تعیین این مطالب اولویت دار، نیازمند مهارت تحقیق است که در این زمینه ها نیز مباحث مکمل و اصلاح روشها می تواند کمک کننده باشد...
( علیرضا رضوانی ، ۱۳۹۴)

تذکر : استفاده از مطالب وب سایت ستاوین ( شبکه هنر و معماری ستاوین ) فقط با ذکر منبع و لینک بلامانع است . کلیه حقوق، محتوا و طراحی سایت متعلق به وب سایت ستاوین میباشد. در غیر این صورت مراتب از طریق مراجع قانونی پیگیری خواهد شد .
دوستان و همراهان عزیز ستاوین ( شبکه هنر و معماری ستاوین ) ، با نظرات و پیشنهادات سازنده خود ما را در ارائه هر چه بهتر مطالب و اهداف مان، که همانا ارتقا جایگاه و فرهنگ معماری می باشد ، یاری کنید . منتظر دیدگاه های شما عزیزان هستیم . . .
ترجمه شده توسط تحریریه ستاوین - (علیرضا اورعی)