در این محتوا با شبکه هنر و معماری ستاوین همراه باشید تا نگاهی به نسبت «فهم معماری» و جایگاه آن در شکلگیری خلاقیت، آموزش و جریانهای فکری معاصر معماری ، به قلم دکتر علیرضا رضوانی ، داشته باشیم. این موضوع یکی از بحثبرانگیزترین مباحثی است که از دهههای اخیر تاکنون مورد توجه نظریهپردازان معماری قرار گرفته است.
یکی از مهمترین مباحث در هر رشته یا تخصصی آن است که یک کارشناس یا متخصص می بایست نسبت به کاری که در آن مهارت و دانش دارد "فهم" داشته باشد؛ به عبارت کامل تر آنرا فهمیده باشد و با آن فهم عمل کند.
در رشته های هنری برخی معتقد هستند که این آثار بدلیل ریشه داشتن در ناخودآگاه فهمیدنی نبوده و لذا توضیح دادنی هم نیستند. مشکل وقتی شروع می شود که معماری را نیز هنر بدانیم و با این نگاه آنرا تعریف کنیم.
نظر یکی از صاحب نظران در این مورد جالب است:
"فهمیدن معماری با چگونگی ایجاد معماری فهمیدنی متفاوت است"( سید رضا هاشمی،1379).
هاشمی در تشریح وضعیت فعلی اموزش و جریان معماری تاکید می کند که: " توجه آموزش به فهمیدن معماری، معماران را از تولید اثر معماری دور کرده است؛ به هر صورت برای فهم معماری باید اثر معماری موجود باشد! وی تاکید می کند معماری پیش از آنکه چیزی فهمیدنی باشد چیزی تولید کردنی و ساختنی است.
وی در ارتباط با کار های خلاقانه و پیشرفت معماری می نویسد: "فهمیدن نه تنها کمکی به خلق معماری های تازه نکرده، بلکه فعالیت معماری را از نیروی خلاقانه آن تهی کرده است. اشتباه است اگر گمان کنیم اثار درخشان آغاز معماری جدید محصول پیشرفت فهم معماری بوده است. نیرویی که توانست آن آثار درخشان را به وجود آورد همان نیروی آفریننده ای بود که در تمام طول تاریخ معماری آثار درخشانی مطابق مقتضیات فنی و روحی هر دوره ایجاد کرده بود."
اگر چه می توان با اغماض قسمت اول سخن ایشان را پذیرفت لیکن اعتراض من به رابطه "فهمیدن معماری" و مانع شدن آن به تظاهر "کار خلاقه" در معماری است؛ این ادعای عجیب حتی می تواند این ظن را در خواننده ایجاد کند که کاهش فهم و بحث در ماهیت معماری منجر به افزایش خلاقیت در بروز اثر می شود لیکن باید توجه داشت که بسیاری از آثار ظاهرا خلاقانه که در فضایی خارج از فهم و بحث معماری کامل شده اند، آثار قابل ارزش و کارایی نبودند اگر چه جسارت طراح آنرا نشان می دادند.
ورود به فضای "فهم" و "بحث معماری" اگرچه منجر به حدود و موانعی می شود ولی آثاری از این فضا و صافی گذر می کنند که ارزش بیان و حضور دارند، مسئله ای را حل و نفعی را حاصل می کنند؛
به بیان دیگر تعیین حدود خلاقیت یک عمل غیر ارزشی نیست و نامحدود دانستن گسترده خلاقیت نیز نمی بایست ارزش تلقی گردد.
معماری اگر چه ساختنی است لیکن ساختن بدون فهم، اثر را به "اتفاق" گره میزند که جایگاهی اگر چه محتمل ولی نا پایدار است.
اظهار نظر نویسنده تا بدانجا پیش می رودکه حتی "تعریف معماری" را کاری غیر اصولی و بدون نتیجه می داند و تاکید می کند دنیای پست مدرن بر هیچ تعریف و جایگاهی قرار ندارد و هیچ ارزشی برای تعریف آن قائل نیست و ادامه می دهد:
"وقتی دانش معماری از تعلیم ساختن به بررسی موضوع نحوه ارتباط ذهن با معماری تبدیل شد، ارتباط حیاتی و وجودی با معماری به ارتباط موضوعی و شناختی تقلیل یافت و مشکل لاینحل و جستجوی بی ثمر تعریف پیدا شد. معماری مانند همه امور دیگر که با ساختن سروکار دارند در قلمرو خلاقیت است و خلاقیت تن به تعریف نمی دهد. پیام اصلی پست مدرن این است که هیچ حرفی را نباید جدی گرفت. پست مدرن با فرا روایتها مخالف است"
به نظر شما آیا می توان با چنین مبانی نظری که متاسفانه امروزه آگاهانه یا نا آگاه طرفدارانی نیز دارد به حل مسائل و بحران معماری و شهر سازی که اکثر ما به آن معترفیم پرداخت و آیا می توان جامعه و فرهنگی را که دوران مدرنی را به درستی تجربه نکرده، اینچنین بی مهابا دعوت به جولان در فضای پست مدرن افراطی کرد.
روایت تاریخی و آنچه بر ما و معماری ما گذشته نسخه ای خاص خود طلب می کند. اجازه دهید دقیق تر شویم و به مطلب از زوایای دیگری نیز بپردازیم ...
(علیرضا رضوانی، ۱۳۹۴)
تذکر : استفاده از مطالب وب سایت ستاوین ( شبکه هنر و معماری ستاوین ) فقط با ذکر منبع و لینک بلامانع است . کلیه حقوق، محتوا و طراحی سایت متعلق به وب سایت ستاوین میباشد. در غیر این صورت مراتب از طریق مراجع قانونی پیگیری خواهد شد .
دوستان و همراهان عزیز ستاوین ( شبکه هنر و معماری ستاوین ) ، با نظرات و پیشنهادات سازنده خود ما را در ارائه هر چه بهتر مطالب و اهداف مان، که همانا ارتقا جایگاه و فرهنگ معماری می باشد ، یاری کنید . منتظر دیدگاه های شما عزیزان هستیم . . .
ترجمه شده توسط تحریریه ستاوین - (علیرضا اورعی)